به خیالت دخیل می بندم تا به آن چشم مهربان برسم

قلب خود را به سینه می کوبم هر شب و روز تا به جان برسم

 

از بلندای شاخه افتادن با خیالت قشنگ و شیرین است

من هواخواه برگ ریزانم که به پایان این خزان برسم

 

شب نشینی کنار تو خوب است، ای که پیراهنت شب یلداست

در تو صد ها حکایتِ سرخ است کمکم کن به کشف آن برسم

 

گل نازک دل پر از نازم با غم و غصه هات می سازم

سعی کن راه را خلاصه کنی تا به تو تازه و جوان برسم

 

می شود در کلاس درس شما سر و پا گوش بود و خسته نشد

می شود با مُرورِ چشمانت به فراسوی آسمان برسم

 

عشق یعنی بهار در راه است عشق یعنی که من گلی دارم

عشق یعنی تمام عمرم را به گلم مثل باغبان برسم

 

جای دوری نمی رود بخدا دست در دست های من بگذار

مثل گنجشک های بی تابم کاش می شد به آشیان برسم

 

محمد فرخ طلب فومنی

از کتاب عشق را بو می کشم

 

کانال اشعار

اینستاگرام

 

 

پ.ن: شب یلدا(شب چله)  رو پیشاپیش خدمت همه تبریک و شادباش عرض می کنم