فدای تو همه چيزم اگرچه ناقابل
حقيقت است، حقيقت، نشسته ای در دل

خدا خودش دل ما را به جنبش آورده
شبيه ماهی كوچك كه می زند دل دل

بهار می شود آن دم كه تو نفس بکشی
عجيب نيست كه گُل سر بر آورد از گِل

همیشه نزد همیم و همیشه داشته ایم
تو در درون من و من درون تو منزل

من آن امير پر از شوكتم كه بي غَمِ تو
نبوده دبدبه و افتخار او كامل

اگرچه كوه بزرگی ميان ما باشد
غرور كوه به يك بوسه می شود باطل


 

محمد فرخ طلب فومنی

از کتاب عشق را بو می کشم

 

کانال اشعار

اینستاگرام