بوتیمار
هر که از روزِ ازل یک همنشین و یار داشت
برکه حتی نزد خود غمخوار و بوتیمار داشت
دیگران سرگرم آغوشند و لب ها روی لب
کاش راهِ وصل ما هم جاده ای هموار داشت
در جوابِ زندگی هر بار بردم نام او
نام خوبش بیش از این ها ارزش تکرار داشت
در قَفَس پرواز کردن گرچه دلخواهم نبود
سبزیِ چشمش مرا یک عُمر بر این کار داشت
اتهامم عشق اگر باشد به رویِ دیده ام
بند بندِ پیکرم در پیش او اقرار داشت
گاه می آید که قلبت پر شده از یاد او
آن زمان ای کاش می شد وعده یِ دیدار داشت
محمد فرخ طلب فومنی
از مجموعه غزل طُرّه های باد(نشر آنیما)
+ نوشته شده در شنبه پنجم آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۲۳ ب.ظ توسط محمد فرخطلب فومنی
|
محمد فرخطلب فومنی