رزق فراوان

نفست گر به تن داغ بیابان برسد
حال نعشی ست که بر کالبدش جان برسد
یک نظر کُن به نسیم و برو تا در رَگِ او
خون به جوش آید و فی الفور به طوفان برسد
کارم اندیشه به لب های قشنگ تو شده
به امیدی که از آن رزق فراوان برسد
خبر آمدنت شکل گُل و شیرینی ست
امر خیر است، قرار است که مهمان برسد
غُصّه یعنی که خدا نیست، ولی غم یعنی:
دل قوی دار که این درد به پایان برسد
محمد فرخ طلب فومنی
از کتاب عشق را بو می کشم
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۸ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط محمد فرخطلب فومنی
|
محمد فرخطلب فومنی