راهی به جز دوری میانِ ما دو تا نیست

دوریم، اما راه مان از هم جدا نیست

 

ای کاش در یک نقطه با هم می رسیدیم

افسوس، فصلِ اشتراکی بین ما نیست

 

در بند زلفت یافتم آزادی ام را

حتّی هوا هم مثل گیسویت رها نیست

 

آنقدر زیبایی که از تو بی نصیبم

زیبایی اما تا به این حد هم روا نیست

 

می خواهمت، می خواهمت، این خواهِشِ من

در دل همیشه بوده و هرگز خطا نیست

 

سخت است جایی باشم و یادت نباشد

آنجا کجا هست و بگو یادت کجا نیست؟

 

محمد فرخ‌طلب فومنی
از کتاب حریر و عطر بهار